تجربه های کسب شده در شرکتهای برنامه نویسی در سمت برنامه نویس و سرپرست پشتیبانی

[ali]

سلام. در این بخش تجربه های آمورشی و پشتیبانی رو براتون می نویسم. شاید روزی به کار آمد.
اولین و مهمترین تجربه اینه که همیشه تابع مدیر باشین و بی احترامی نکنین. اگر مدیر چیزی گفت این رو بدونین که خیر شما رو می خواد و در حقیقت این موارد که به شما گوشزد میشه باعث پیشرفت شما میشه.
دومین مورد هم اینه که نزارین کسی توی کار شما دخالت کنه. مخصوصا کسانی که صلاحیت و تخصص اظهار نظر کردن رو ندارند.
زمانی که در شرکت دیکام استخدام شدم قرار شد که در واحد پشتیبانی زیر نظر آقای مهندس مزروعی که واقعا مدیر باشخصیت و با سوادی هستند کار کنم. حقیقتا تا اون زمان کسی رو با حوصله و سواد ایشون در زمینه سیستمهای حسابداری ندیده بودم. شاید قلا افرادی رو دیده بودم که در یک یا نهایتا دو مورد سیستم حسابداری متبحر باشند. ولی آقای مهندس مزروعی کسی بودن که در بیش از 20 مورد سیستم حسابداری متبحر بودن و شناخت کامل در پایگاه داده های بیش از 20 مورد برنامه حسابداری داشتن.
خلاصه قرار شد که بنده زیر نظر ایشون کار کنم و خدمات پشتیبانی و آموزش به مشتریان بدهم. محلهایی که رفتم و تجربیاتی که بدست آوردم رو می نویسم. امید است به کار آید.
و . . . . .
***همیشه قدر شناس ولی نعمتهای خود باشید . . . در غیر اینصورت در محیط کار دچار مشکل خواهید شد . . . (ولی نعمت ها تمامی کسانی هستند که از طریق آنها پول به سیستم واریز می شود و شما هم به گونه ای از آن بهره مند می شوید . . .) قدرشناسی یکی از ارکان مهم پیشرفت در همه امور می باشد. انسان قدر ناشناس همیشه در حال غُرغُر کردن است و همیشه از همه طلبکار است و مسئولیتهای خود را نیز به درستی انجام نمی دهد . . .***

[ali]

هیچوقت به مشتری بی احترامی نکنید. در برخی موارد سرمون خیلی شلوغ میشد. اونقدر کار میریخت سرمون که فرصت سرخاروندن نداشتیم. در این مواقع گاهی اوقات مشتریا هم سرمون داد میزدن و غرغر میکردن. ولی سعی می کردیم همیشه با زبان خوش یه جوری مشتری رو راضی کنیم که نپره.
همین مورد باعث میشد که مشتریا توی تائید صورت وضعیتهای پشتیبانی معمولا اذیتمون نکنند.
هیچوقت اگر مشتری عصبانی شد بهش نگین حالا مگه چی شده . . . سعی کنین با سیاست یه طوری آرومش کنین و کار رو حل کنین. یادمه یه بار یکی از همکارامون که حقیقتا خیلی بی وجدان بود با مشتری کل کل کرد و خلاصه پروژه رو به فنا داد. اولش هم اینطوری شروع کرد. حالا مگه چی شده اینقدر سر خودتون رو شلوغ کردین . . . همین یه جمله کافی بود که پروژه بره رو هوا و ایشون هم چون سابقه بد اخلاقی داشتن اخراج شدن. (مشتری ولی نعمت است و باید با سیاست یه جوری ازش پول کشید بیرون ، ولی بعضیا ظاهرا کتاب بی شعوری رو مطالعه نکردن . . . )
چند سال بعد هم ازشون خبر گرفتم متوجه شدم که دارن مسافر کشی می کنند. آخه توی هر شرکتی که رفتن همون رویه بی وجدانی و بی اخلاقی رو پیش گرفتن . . . در نهایت به بن بست خوردن.
سعی کنین اگر با مدیر غرغرو همکار شدین همون اول تکلیفتون رو باهاش روشن کنین. من چند بار با مدیر های بسیار عصبی و بی ادب و غرغرو همکار شدم. حقیقتش دیگه بعضی وقتا اونقدر عصبیم می کردن که حد نداره. یک بار هم مجبور شدم توی روی مدیر بایستم. ولی کلا آدمهای غرغرو آدمهای خوبی نیستن و آدم رو توی کار داغون می کنن. سعی کنین قبل از ورود به محیط کا ، حتما به نحوی از طریق تحقیق از همکاران آینده محیط کار رو بسنجین. معمولا اگر از 3 یا 4 نفر بپرسین بالاخره یک آدم صادق همه چیز رو به شما میگه. اینم عرض کنم که مدیرعامل های حرام لقمه زیاد هستن که عادت به خوردن مال حرام و حق کارگر دارن و چیزی حتی ناموسشون هم براشون مهم نیست به جز پول.
به شدت از همکاری که همیشه از شکستها و ناکامیهایش می گوید و پیروزیهایش را از شما مخفی می کند دوری کنین. این افراد خیلی خطرناک هستند . . .

[ali]

اگر جایی کار کردین که مدیرتون سوادش از شما کمتر بود حتما از اونجا زود بیاین بیرون. چون بالاخره یه روزی نیشش رو به شما میزنه و از روی حسادت باعث اخراج شما میشه.
هیچوقت به هیچکس اعتماد نکنین. حتی به مدیر بالا سرتون. هر کسی در زمان صلح اطلاعات جمع آوری می کند و در زمان جنگ از آن استفاده می کند. چوبی که از زیر آب زنی مدیر بالاسرم خوردم از زیر دستام نخوردم. یه مدیر وقتی میبینه داره میره پایین چند تا از زیر دستا رو قربانی می کنه (مراقب خودتون باشین)
از آدمای چاپلوس به شدت دوری کنین. این جور آدمها خیلی خطرناک هستن و هر کاری برای زمین زدن شما انجام میدن . . .
از آدمهای منفی هم دوری کنین. این آدما خیلی بی ارزش هستن و شما رو نابود می کنند.
از کسانی که میان پشت سر همکارا به شما بد میگن هم دوری کنین . . . چون از شما حرف میگیرن و میرن به بقیه میگن و . . .

[ali]

1- از شرکتهایی که به صورت فامیلی اداره میشن دوری کنین. چون فامیلها به خیال خودشون دارن خوش خدمتی می کنن ولی به خاطر حسادت و برخی مسائل ضربه های جبران ناپذیری به بنیان شرکت می زنند که گاهی اوقات تا چند سال قابل جبران نیست . . .

2- مواظب فامیلهای مدیر عامل که از نظر عقلی هم کهولت دارن باشین . . . این جور آدما خیلی راحت توی تصمیم گیریهای مهم شرکت شما رو به فنا میدن . . . (این جور آدمها کمی خل وضع هستن . . . هر چی گفتن از این گوش بگیرین و از اون گوش در کنین که به شما ضربه نزنند . . . این جور آدما به اعمالی که از اعضا و جوارحشون سر میزنه کنترلی ندارن . . .)

[ali]

1- سعی کنین با مشتریانی که سیریش هستن و صاحب نظر هم می باشند زیاد کَل کَل نکنین. چون ممکنه موقع تائید صورت وضعیتهای مالی دچار مشکل بشین.

2- آن چیزی که مشتری می خواهد و به آن نیاز دارد را درست کنین. بیشتر وقتها ممکنه نظر شخصیتون رو هم کمی قاطی کنین و بعدا مشتری بیاد و کلا . . . کنه توی این نظرتون و شما رو کلا خراب کنه. واسه همین سعی کنین همیشه آنچه مشتری میخواهد رو انجام بدین و قبل از اینکه نظر خودتون رو پیاده سازی کنین به مشتری پیشنهاد بدین و اگر خواست براش نظرتون رو در کنار درخواستش پیاده سازی بکنین.

3- اگر میبینین که راه حلی برای تسریع در درخواست مشتری هست حتما با دلیل و منطق بهشون پیشنهاد بدین. معمولا به شدت استقبال می کنند.

4- اگر موردی رو پیشنهاد دادین و مشتری نخواست ، زیاد اصرار نکنین. چونکه ممکنه اون نفر صاحب نظر باشه و از درست کار نکردن سیستم به نحوی سود ببره (دزدی کنه) واسه همین زیاد کل کل نکنین چون ممکنه واسه نفع و دزدی خودش ، سفره سیستم شما رو قشنگ جمع کنه . . .

[ali]

همیشه سعی کنین دنبال آپدیت کردن سواد خودتون باشین . . .
1- زبان انگلیسی و یا یک زبان خارجی روز دنیا رو حتما یاد بگیرین (این میشه یه راه فرار خیلی خوب و پول در بیار برای شما همیشه کارهای سختی که بقیه نمی تونن انجام بدهند یا کمتر کسی می تونه انجام بده رو یاد بگیرین. برای دنیا و آخرتتون کافیه.)
2- در زمینه شغلی خودتون سعی کنین حداقل 2 سال یکبار علمتون رو با دوره دیدن بروز کنین (بعضی دوره ها ممکنه زمانبر باشه. ولی ارزش داره . . .)
3- دنبال شرکتهای قویتر باشین و راه گریزی برای درآمدهای بهتر و سر وقت تر پیدا کنین
4- همیشه دوستان خوبتون رو یاد کنین (مثلا با تماس تلفنی و . . . ) و مشکلات کاری خودتون رو باهاشون درد دل کنین. (بعضی از دوستان این رو یادشون میمونه و اگر جایی کاری از دستشون اومد شما رو خبر می کنند.)
5- یادتون باشه باید به 100 نفر کمک کنین تا شاید یک نفر به شما کمک کنه . . . (قانون روزگاره)
6- همیشه به زیر دستهاتون کمک کنین. تجربه نشون داده اگر زیر دست راضی نباشه از مدیر بالا دست ، خیلی راحت میتونه با کم کاری و ایجاد درد سر اسم مدیر بالا دست رو بد جوری خراب کنه. (یادم باشه بعدا در این رابطه چند تا تجربه شخصی خودم رو که در شرکتهای مختلف همکاران محترم سر مدیرهای خشک دست و بی انصاف آوردن برایتون تعریف کنم. میازار همکاری که سختی کش است . . . که گر پایش بیفتد هفت تیر کش است خلاصه مواظب هفت تیر ها باشین. جایی که روحتون هم خبر نداره چنان میزان توی کاستون که جیگرتون حال میاد.)